بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

بردیا جونم

این روزها.............

بردیای عزیزم باورم نمیشه روزها انقدر زود گذشت بعضی از روزا که به شیرین کاریات نگاه میکنم یاد سال قبل که نوزاد بودی میفتم چقد روزارو میشمردم و آرزو میکردم زودتر شیطون بشیِ،راه بریو قربون صدقت برم... وای بردیا نمیدونی این روزا چقدر شیرین شدی؛وقتی بهت میگم پیشی چی میگه با چه ذوقی میگی میو میوووو،هاپورو با چه هیجانی میگی هاپ هاپپپپپپپپپپ جوجورو با چه نازی میگی جیک جیکککک گاوو با چه حالتی میگی ماماماااااا کلاغرو چه محکم میگی آرآرآر......... با چه شوری بهم اعضای صورتتو نشون میدی؛چشماتو،ابروهاتو،دماغو لبو مو گوشاتو........ خدارو شکر میکنم روزاییرو که انتظارشو میکشیدم فرا رسید؛قشنگم وقتی چیزی میخوریو آثارش رو صورتت میمونه خودت پاکش میکن...
30 دی 1392
1230 0 143 ادامه مطلب

اثری متفاوت

جان من موز خوردن و ببببببببببببببببببببببيننننننننن.... دلم موز خواست خووووووووووو واحد اندازه گيري مدل برديايي.... الاهي من قربون اون دستاي كپلت بشششششششششم... چند روز پيشا ديدم گل پسري صداش نمياد رفتم ديدم بلههههههههه داره كمك مامان ميكنه ... مامان فداي اون طي كشيدنت... جيگرتوووووووووو من بخورم خام خام خالي خالي با نمك... وقتي اينجوري نگاه ميكني دلم غش و ضعف و باهم ميره... نازنين پسررررررررررم با تك تك كارهات تو تمام وجودمون رخنه كردي... ردپاي تو ،،، توي قلب و روح و جسممون حك شده درست مثل رد باقي مونده از اون پاهاي خوشگلت رو دسته ي مبل..... چشم بد ازت دور باشه انشالله.... ...
22 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جونم می باشد